3 تصویر از مقام امام زمان علیه السلام در نجف







۱ - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرمودهاند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
۲ - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.
۳ - اظهار محبت قلبی است.
۴ - نشانه انتظار است.
۵- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.
بقیه در ادامه مطلب

1) مسجد مقدس جمکران: مسجد جمکران در 6 کیلومترى شهر مقدس قم به طرف جادّه ى کاشان واقع شده است این مکان با عظمت، تحت توجّهات و عنایات خاصّه حضرت قرار دارد و خود آن حضرت از شیعیانش خواسته اند که به این مکان روى آورند و آن را عزیز بدارند. حضرت به حسن بن مُثله خطاب فرمود:
«به مردم بگو به این موضع (مسجد مقدس جمکران) رغبت کنند و آن را عزیز دارند...»
آنگاه نماز تحیّت مسجد و نماز امام زمان(عج) را تعلیم داده سپس فرمودند:
«هرکس این دو نماز را بخواند همانند این است که در خانه کعبه نمازگزارده باشد». [1]
از دیر زمانى است که منتظران عاشق و دل باخته، از سراسر ایران اسلامى و جهان اسلام در شب هاى چهارشنبه هر هفته، با چشمان اشک بار و قلب هاى مالامال از محبّت اهل بیت(علیه السلام) در مسجد مقدّس جمکران، مشرف مى شوند و اعمال مسجد و نماز امام زمان(عج) را بجا مى آورند و دست به دعا بر مى دارند و از طولانى شدن دوران غیبت، مظلومیّت شیعیان و وضعیّت آشفته ى جهان با حضرت درد دل مى کنند و براى حل مشکلات جوامع اسلامى و شفاى مرض ها به حضرت متوسّل مى شوند و تعجیل فرج حضرت را مصرّانه از خداوند مى خواهند.

2) مسجد کوفه: مسجد کوفه، از مکانهاى مقدس و بارزترین نماد انتظار است. این مسجد مقدس در هنگامه ى ظهور، پایگاه تبلیغاتى امام زمان(عج) قرار مى گیرد. روزگارى شیفتگان خاندان عصمت در مسجد اعظم کوفه پیرو آن منبر مولاى متقیان(علیه السلام) گرد مى آمدند و از بیانات گهربارش کسب نور مىکردند. در هنگامه ظهور نیز پیرامون منبر آخرین امام نور، گرد مىآیند و از سخنان گهربارش فیض مىبرند. امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «گویى به سوى قائم(عج) مى نگرم که بر فراز مسجد کوفه قرار گرفت، تعداد 313 تن یارانش در اطراف او حلقه زده اند که پرچم داران، و فرمان روایان خداوند بر فراز گیتى در میان بندگان خدایند».[2]
امام باقر(علیه السلام) نیز در همین رابطه مىفرماید: «مهدى(عج) وارد کوفه مىشود سه گروه درگیر در یک صف براى او گرد مىآیند او بر فراز منبر مىرود خطبه مىخواند و مردم آن قدر أشک شوق مى ریزند که متوجّه سخنان او نمىشوند».[3]

فضیلت عبادت در مسجد کوفه: از حضرت ابى جعفر(علیه السلام) در مورد فضایل مسجد کوفه نقل شده است: «اگر مردم به فضیلتى که در مسجد کوفه است واقف بودند از راه دور توشه برداشته و بر مرکب سوار شده و به آنجا مى رفتند و سپس فرمودند: یک فریضه در آن بجا آوردن مساوى با یک حج بوده و یک نافله در آن خواندن معادل با یک عمره مى باشد».[4]
نیز آن حضرت فرمودند: «یک نماز واجب در مسجد کوفه معادل با یک حج مقبول بوده و یک نماز مستحبى در آن برابر با یک عمره قبول شده مى باشد».[5]
شیوه صالحین از علماء و شیعیان منتظر بر این استوار است که تشرّف به دیدار حضرت قائم(عج) را از دیرباز درخواست مى کرده اند به طورى که بعضى از آنان چهل شب جمعه از مسجد کوفه به مسجد سهله رفته و یا چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله بیتوته کرده و تضرّع و زارى و عبادت مى نمودند تا به این فیض عظیم نایل شوند[6] و با حضرت قائم(عج) درد دل نماید و پایان غیبت او را از خدا بخواهند.

3) مسجد سهله: مسجد سهله، مهمترین مسجد پس از مسجد کوفه است که در حدود سه کیلومترى شمال غربى مسجد کوفه(در کشور عراق) قرار دارد. و از نمادهاى انتظار به شمار مى آید. منتظران ظهور حضرت، در مسجد سهله که خانه امام قائم(عج) است حضور مى یابند و از خداوند تعجیل ظهور حضرت را مى طلبند.

در مسجد سهله بُقعهاى معروف به مقام مهدى(عج) وجود دارد و زیارت آن حضرت در آن محل شریف براى منتظران مناسب است و از بعضى کتب مزاریه نقل شده که شایسته است حضرت ولى عصر(عج) را در این محل در حالیکه ایستاده باشند با این استغاثه زیارت کنند: «سلام الله الکامل التام الشّامل العام و...».[7]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «گویا حضرت قائم را در مسجد سهله همراه خانواده خود مى بینیم».
سپس فرمود: «هیچ پیامبرى مبعوث نشد مگر اینکه در این مسجد نماز خواند».
یکى از یاران حضرت به نام ابوبصیر عرض کرد: «آیا امام قائم(عج) همواره در این مسجد خواهد بود؟ فرمود: «آرى مسجد سهله خانه امام قائم(عج) است».[8]

4 - مسجد صعصعه: مسجد صعصعه، از مساجد شریف کوفه است، جماعتى از منتظران حضرت قائم(عج) را در ماه رجب در آن مسجد مبارک مشاهده کرده اند که دو رکعت نماز بجا آورده و این دعا را خوانده است:
«اللهم یا ذالمن السابغه والالاء الوازعه...» ظاهر عمل آن است که این دعاء مخصوص این مسجد شریف و از اعمال آن است، نظیر دعاهاى مسجد سهله و... و لیکن چون در ماه رجب بوده که آن حضرت این دعا را خوانده اند، احتمال داده شده که شاید این دعا از دعاهاى ایام رجب باشد و لذا در کتب علما در اعمال ماه رجب نیز ذکر شده است.[9]
در مسجد صعصعه نیز منتظران دل باخته حضور مى یابند دست به دعا و نیایش بر مى دارند و در فراق امام غایب شان اشک مى ریزند و از خداوند تعجیل ظهور حضرت را مى خواهند.

5- وادی السلام: یکی از بزرگترین قبرستانها در جهان اسلام، قبرستان وادی السلام در نجف اشرف می باشد. این گورستان علاوه بر وسعت از لحاظ قدمت نیز کهن ترین گورستان جهان می باشد. وجود مقام هود و صالح و تصریح معصومان بر دفن آن دو بزرگوار در این مکان، از قدمت بسیار زیاد این مکان حکایت می کند.[10]
دفن آدم ابوالبشر و نوح پیامبر در نجف اشرف و در داخل ضریح امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ دلیل روشنی است بر این که قدیمی ترین مقبره بر فراز کره خاکی در همین منطقه است.[11]
وادی السلام در دوران عهد حضرت امیر ـ علیه السلام ـ بارها و ساعتها راز و نیاز حضرت علی ـ علیه السلام ـ را به خود دیده است و این مطلب در احادیث فراوانی بیان شده است[12].
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هیچ مؤمنی در شرق یا غرب دنیا نمی میرد، جز این که روحش را خداوند متعال به سوی وادی السلام گسیل می دارد.[13]
راوی پرسید وادی السلام کجاست؟ فرمود: در میان صحرای کوفه و نجف می باشد، گویی با چشم خود می بینم که مخلوقات بسیاری بر فراز منبرهایی از نور نشسته با یکدیگر سخن می گویند.
از ویژگیهای وادی السلام این است که هر کس در آن جا دفن شود عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر از او برداشته می شود زیرا تربت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ چنین خاصیتی را دارد[14] و به همین علت بسیاری از بزرگان وصیت می کردند که جنازه شان را به نجف اشرف منتقل کنند و در جوار حرم ملکوتی حضرت علی ـ علیه السلام ـ در بهشت روی زمین (وادی السلام) به خاک بسپارند.

6- مقام صاحب الزمان(عج) در وادی السلام: محدث نوری در مورد تاریخچه مقام حضرت مهدی (عج) می نویسد: در بیرون شهر نجف در سمت غربی قبرستان معروف وادی السلام مقام مقدس حضرت مهدی (عج) واقع است که از برای آن، صحن، گنبد، مقام و بارگاهی است و در آنجا محرابی است منتسب به حضرت مهدی (عج) که علت این انتساب معلوم نیست، نمی دانیم که آیا در آن جا کسی آن سرور (امام) را دیده است، یا کرامتی از آن حضرت در آن مکان مقدس ظاهر گشته؟ جز آن که این مقام شریف از قدیم الایام وجود داشته است.[15]
مرحوم محمدتقی مجلسی (ره) در کتاب (لوامع صاحب قرانی) که در سال 1066 هجری قمری نوشته است سفر به عتبات عالیات را به طور مشروح آورده و در ضمن آن فرموده: 28 سال پیش از این به زیارت امام علی ـ علیه السلام ـ مشرف شدم ... اکثر ایام در مقام حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ می بودم که در خارج نجف اشرف واقع است ... شب ها پروانه وار بر دور روضه مقدسه می گشتم ... روزها در مقام حضرت صاحب الامر ...[16]
در کتاب لؤلؤ الصدف فی تاریخ النجف تألیف سید عبدالله مشهور به ثقه الاسلام، که در تاریخ 1322 هجری قمری تألیف شده[17] آمده است که در مقام حضرت مهدی (عج) سنگ مرمری هست که زیارتنامه آن حضرت بر آن حک شده است و تاریخ کنده کاری آن 912 هجری می باشد.
از این نوشته ها نتیجه میگیریم که این مقام در طول قرون و اعصار به عنوان مقام حضرت مهدی (عج) اشتهار داشته و همه روزه پذیرای خیل عاشقان حضرت بوده است. و کرامات و معجزات بی شماری از آن بزرگوار در این مقام مشاهده شده، بیماران صعب العلاجی با نفس مسیحایی اش شفا یافته است.

داستان سرداب
امام مهدی (عج) در کجا و چگونه غایب شد؟ آیا در سرداب منزل پدرش غایب شد و هنوز نیز در آنجاست؟ در این باره به شیعه تهمت هایی زده اند؛ می گویند شیعه معتقد است مأموران خلیفه عباسی به منزل حضرت در سامرا هجوم آوردند تا او را دستگیر کنند و آن حضرت در آن هنگام در (سرداب) از دیده ها پنهان شد این داستان چنان شهرت یافته که وی را (صاحب سرداب) لقب داده اند.
در حالی که در منابع شیعی هیچ نامی از (سرداب) نیست. نویسندگان اهل سنت بر این نظر اصرار می ورزند و متأسفانه این سخن دستاویزی برای حمله برخی از آنان به تشیع گردیده است.[18] آنان پنداشته اند که شیعیان در میان سرداب امام خود را می جویند و ظهورش را از آن نقطه انتظار می کشند.
واقع قضیه این است که امام مهدی (عج) از هنگام ولادت در اختفا به سر می برد و بعد از نماز گزاردن به پیکر پاک پدر و دفن آن حضرت وارد منزل شد و دیگر کسی آن حضرت را در اجتماع و در جمع مردم ندید.[19]
خانهای که از آن سخن گفته می شود، دو قسمت داشت، یک قسمت برای مردان و قسمت دیگر برای خانم ها و یک سرداب هم زیر اتاقها قرار داشت که در ایام گرما اهل خانه در آن سرداب زندگی می کردند.
شیعه این خانه و سرداب را محترم می دارد؛ زیرا برخی از امامانشان در این خانه زندگی می کردند و امام هادی و امام عسکری و نیز امام مهدی (عج) در همین خانه، خداوند سبحان را عبادت می کردند. این یک امر عقلانی و طبیعی است که به جهت علاقه ای که به پیشوای دینی خود دارند متعلقات او را هم محترم بشمارند و خلاصه سخن غیبت حضرت در سرداب بهتانی بیش نیست و هیچ یک از بزرگان شیعه چنین باوری ندارند.[20]
پینوشتها:
[1] . میرزا حسین طبرسى نورى، نجم الثاقب، چاپ اسلامیه، ص 212.
[2] . محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، (بیروت، مؤسسه الوفاء) ج 52، ص 326.
[3] . ابى الحسن على بن عیسى بن ابى الفتح الاربیلى، کشف الغمه، قم، مکتبه بنى هاشم، المطبعه العلمیه، ج 2، ص 463.
[4] . جعفر بن محمد بن قولویه، کامل الزیارات، مترجم جواد ذهنى تهرانى، ناشر، گنجینه ذهن، چاپ اول 1381، ص 703.
[5] . همان، ص 74، ح 5.
[6] . شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان.
[7] . همان.
[8] . علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج 4، ص 436.
[9] . شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان- حسین کریمى بیدگلى، فرهنگ موعود. قم، انتشارات حر، ص 222.
[10] . تهذیب الاحکام، ج 6، ص 34.
[11] . همان.
[12] . کلینی، کافی، ج 3، ص 243.
[13] . ارشاد القلوب، ج 2، ص 441. بحارالانوار، ج 100، ص 234.
[14] . ارشاد القلوب، ج 2، ص 439، بحارالانوار، ج 100، ص 233.
[15] . محدث نوری، کشف الاستار، ص 206؛ رخسار پنهان، ص 368.
[16] . محمدتقی مجلسی، لوامع صاحب قرآنی، ج 8، ص 817.
[17] . الذریعه، ج 18، ص 383.
[18] . منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص 372.
[19] . باقر شریف قریشی، حیاه امام المهدی، ص 115 - 120.
[20] . درسنامه تاریخ عصر غیبت، مؤلفان، آقائی، جباری، عاشوری، حکیم، چاپ شریعت، نشر دفتر تحقیقات و تدوین کتب درسی، ص 177.
|
6.حسن خلج | |||||
| ردیف |
موضوع |
اجرا |
حجم |
زمان | |
| 1 | کشتی برده فروشان ز ره دور عیان است | 1,456 | 00:08:15 | ||
| 2 | دلبر هر دل کی میاد ای دل | 2,581 | 00:14:39 | ||
|
8.حسین سیب سرخی | |||||
| ردیف |
موضوع |
اجرا |
حجم |
زمان | |
| 1 | مژده به یاران رسیده وقت هم احدی | 1,460 | 00:08:17 | ||

ملازمت و همراهی قرآن و اهل بیت همیشه در سخنان پیامبر(ص) مورد توجه و تاکید بوده است، تا آنجا که شیعه و اهل سنت هر دو بر حدیث ثقلین اتفاق نظر دارند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «من در میان شما دو چیز گرانبها به امانت می گذارم کتاب خدا و عترت ام؛ این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر حوض کوثر وارد شوند.»
اما سیاستهای خصمانه غاصبان خلافت بر این قرار گرفته بود که با ممنوعیت نقل حدیث مردم را به تلاوت قرآن مشغول بدارند و از مفسران حقیقی قرآن؛ یعنی اهل بیت دور بدارند. هرچند که امام علی(ع) با پرورش شاگردانی چون سلمان فارسی؛ میثم تمار، حجر بن عدی و کمیل توانست معارف شیعه را حفظ کند و بشناساند؛ اما اکثریت مردم از فهم واقعی و درست معارف قرآنی بازماندند؛ چرا که از سرچشمه اصلی علم به دور مانده بودند.
هرچند که بررسی و تبیین تاریخ حدیث در اسلام احتیاج به مقالات مفصل و جداگانه ای دارد، اما علاقه مندان می توانند برای مطالعه بیشتر به کتاب «نقش ائمه در احیای دین» نوشته علامه عسگری مراجعه کنند.
به همین سبب برای فهم آیات قرآنی محتاج آن هستیم که به کلام اهل بیت مراجعه کنیم و غیر از طی مسیر یاد شده به سعادت و رستگاری نخواهیم رسید. البته اهل بیت عصمت و طهارت تاکید بسیار زیادی در این موضوع دارند که تفسیر و تاویل قرآن را تنها از معصومین فرا بگیرید، دانشمندان و دانشجویان دینی می توانند برای مطالعه مستندات احادیث به تفسیر برهان، جلد اول، مقدمه مولف مراجعه کنند تا با احادیث فراوانی که بر این معنا دلالت می کند، آشنایی هر چه بیشتر پیدا کنند.
در نتیجه شیعه به علت اتصالی که به خاندان عصمت داشت از این آسیب در طول تاریخ اسلام تا مقدار زیادی مصون ماند و در ذیل آیات به کلام مفسران بزرگی همچون امیرالمؤمنین (ع) رجوع می کرد و معرفت دینی خود را از قرآن از این راه به دست می آورد.
یکی از موضوعات با اهمیتی که باید در متن قرآن مورد بررسی قرار بگیرد، مبحث مهدویت است. بدان معنا که آیاتی که به شخص امام زمان(عج)، قیام حضرت،یاران و دشمنان ایشان اشاره کرده، مورد بازشناسی و مطالعه قرار بگیرد.
امام صادق(ع) می فرماید: «هرکه امر امامت ما را از قرآن نفهمد از فتنه ها بیرون نرود.» در نتیجه در مجموعه مقالات سیمای امام مهدی در قرآن به نحو موضوعی به بررسی آیات قرآنی که در ارتباط با حضرت حجت و قیام ایشان است می پردازیم، باشد که مطالعه و تعمق در این آیات گرانقدر سبب آشنایی هرچه بیشترشیعیان با امام دوازدهم باشد.
سوره مبارکه حدید آیه 17:
«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
بدانید که خدا زمین را پس از مرگ زنده می گرداند. ما آیات و ادله قدرت خود را برای شما بیان کردیم تا مگر فکر و عقل به کار ببندید.
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید:« خداوند زمین را با ظهور قائم زنده می گرداند، از آن پس که با کفر اهلش مرده باشد.» (1)
سوره مبارکه روم آیه 4:
«وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُون»
در آن روز مؤمنان خوشحال می شوند.
ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت می کند:«در موقع قیام قائم اهل ایمان از پیروزی خدا خشنود خواهد شد.»(2)
سوره مبارکه لقمان آیه 20
«وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»
خداوند به شما نعمتهای ظاهری و باطنی خود را روزی کرد.
امام موسی کاظم (ع) می فرماید: نعمت ظاهری، امام ظاهر و نعمت باطنی، امام غائب است که از دیدگان مردم پنهان می شود و گنج های زمین برای او آشکار گردد و هر چیز دوری برایش نزدیک باشد.(3)
سوره مبارکه اسراء آیه 81
«وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا»
و بگو: حق آمد و باطل نابود شد. بىشک باطل نابود شدنى است.
امام باقر(ع) می فرماید:«چون قائم ما ظهور کند دولت باطل از میان می رود.» (4)
پی نوشت:
1.بحارالانوار مهدی موعود؛ ص259
2.بحارالانوار مهدی موعود؛ ص272
3.بحارالانوار مهدی موعود؛ ص268
4.بحارالانوار مهدی موعود؛ص265

پاسخ اجمالی
یکی از دعاهایی که در عصر غیبت خوانده میشود و دارای مضامین بلندی است، دعای عهد است. این دعا را علامه مجلسی(ره) در سه بخش از «بحار الأنوار» آورده است که در دو بخش برای آن سند ذکر کرده است.
اگرچه بیشتر راویان دعای عهد، از بزرگان و فقهای شیعه هستند، ولی در بین آنان کسانی هم وجود دارند که وضعیت روشنی ندارند، ولی چون اولاً: این دعا توسط عالمان بزرگی همچون سید بن طاوس(ره) در کتاب «مصباح الزائر» و کفعمی(ره) در «مصباح» و سپس توسط علامه مجلسی نقل شده است، نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد. ثانیاً: مضامین این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است؛ لذا میتوان دعای عهد را خواند و انشاء الله مورد اجر و ثواب الهی است.
پاسخ کامل به همراه دیگر اسناد در ادامه مطلب

مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ «نفس المهموم» عباراتی از زیارتنامه سیدالشهدا(ع) میآورد که در انتساب آن به حضرت مهدی(عج) تردید ندارد؛ در این زیارتنامه ۱۰ویژگی برای امام حسین(ع) بیان شده است.
برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیکترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفتههایی که در آن تنها صدق گفتار مشاهده میشود، میتوان افراد شناخت. بر همین اساس، پناه بردن به کلام معصومین(ع) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصوم(ع) است.
امام حسین (ع) نیز به دلیل اثرگذاری خاصی که در مکتب شیعه دارد، و چگونگی زندگی، قیام و شهادتی که داشت، بسیار مورد سؤال امامان بعد از خود قرار گرفت تا شناخت شیعیان از امام سوم خود، بیشتر شود و هر یک از اولاد معصوم ایشان نیز به دنبال ارائه بهترین توصیف در باره شخصیت نورانی سیدالشهدا(ع) بودند. در این نوشتار به صورت خلاصه، سعی شده تا به مناسبت اربعین حسینی، اظهارات حضرت ولی عصر(عج) در باره جد شهیدشان برای بازشناسی شخصیت امام حسین (ع) ارائه شود.
از بهترین توصیفاتی که راجع به حضرت امام حسین (ع) شده، زیارتنامهای است منسوب به حضرت ولی عصر(عج). مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ خود «نفس المهموم» عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی به حضرت مهدی(عج) نسبت میدهد، آنجا که امام مهدی(عج) می فرماید:
«کُنتُ لِلرَّسُولِ وّلَداً و لِلقُرآن سَنَداً وَ للاُمَّة عَضُداً وَ فِی الّاعَهة مُجتَهِداً حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق ناکِباَ عَن سُبُلِ الفُسّاق تَناوه تأوه المَجهُود طَوِیل الرُکُوع وَ السُّجُود زاهِداَ فِی الدُّنیا ژُهدَ الرّاحِل عَنها ناظِراَ بِعَین المُستَوحِشِینَ مِنها»؛ تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر میتافتی، آه میکشیدی، آه آدمی که به رنج و زحمت افتاده، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است، با دیده وحشتزدگان بدان نگاه میکردی.
حضرت مهدی(عج) در این عبارات، جد بزرگوار خویش را با ۱۰عنوان توصیف میکند:
۱. امام حسین(ع)، فرزند سول خدا (ص) بود، او نواده پیامبر اکرم به شمار میرفت، و رسول خدا او را فرزند خویشتن میخواند.
۲. او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(ع)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفاظ، بیان فرموده در وجود مطهر حسین(ع) رؤیت و مشاهده میشود.
۳. آن حضرت بازوی امت بود، امت اسلامی با وجود حضرت حسین(ع) دارای بازویی پر توان و قدرتمند بوده و هست و به همین دلیل میتواند همه قدرتهای ضد خدایی را در هم بشکند و نابود سازد.
۴. امام حسین(ع) در راه اطاعت پروردگار، سخت کوش و تلاشگر بود. دعا، نیایش، ابتهال، نماز و مناجات شبانه وی در تاریخ، ضبط شده و خود مایه اعجاب آدمی است.
۵. آن بزرگوار نگهدار عهد و میثاق بود. عهد و پیمان با خداوند یا با مردم را هرگز نقض نکرد و ثابت و استوار روی پیمان خویشتن میماند و وفا میکرد.
۶. او از راه و روش فاسقان و فاجران رویگردان بود. هرگز روی به آنان نیاورد و تمایل به سوی آنان نکرد و چطور ممکن است کسی که فناءفیالله پیدا کرده به مخالفان فرمان پروردگار روی بیاورد و به آنان تمایل پیدا کند؟!
۷. امام حسین (ع) دردمندانه آه میکشید، چون ناله کسی که سخت به رنج و زحمت افتاده و بار سنگینی از غصه و اندوه در دل دارد و در سینهاش جراحتی التیامناپذیر است.
۸. رکوعها و سجدههای طولانی داشت، مدتها در حال رکوع و سجود میماند و ذکر خدا میکرد. به نظر میرسد که این جمله، رمز شوق عمیق و ریشهدار آن بزرگوار به معبود و محبوب حقیقیاش خداوند متعال است و چون از خلوت با خدا و انس به ذات لایزال او لذت میبرد از این رو سجده را ـ که خلوت با خداست ـ طول میداده و احساس خستگی نمیکرده است.
۹. سیدالشهداء(ع) نسبت به دنیا زاهد، بیرغبت و بیعلاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است.
۱۰.آنجا که نظر دیگران نظر خریداری و نگاه عاشقانه بود، نظر آن بزرگوار به دنیا نظر انسان وحشتزده بود و نگاهش، نگاه دلبریدگان از آن، و بالاخره او از دنیا و زرق و برق آن در فرار بود که این چیزها در چشم انسان دریادلی چون امام حسین(ع) کمترین فروغی ندارد.
توفیق تشرف به حضور امام زمان(عج) دارای آدابی است که رعایت آن انسان را به هدف خود می رساند و روشن است که کسانی که به دیدار آن چهره نورانی نایل می شوند، بدون شک آداب و رفتاری را به طور مداوم انجام می دهند تا به برکت آن، به حضور حضرت مشرف شوند.

آیتالله نجمالدین طبسی استاد خارج مهدویت حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه بیش از ۱۵۰ حدیث مهدوی از امام باقر(ع) بیان شده است، ابراز داشت: تنها در یک حدیث امام محمدباقر(ع) از جوانب مختلف به تبیین مسئله مهدویت میپردازد، از جمله در ارتباط با علایم ظهور مانند ندای آسمانی، خروج سفیانی، مکان ظهور، قتل نفس زکیه، خسف بیداء (بیابانی در نزدکی مدینه)، خروج یمانی و علایم دیگر ظهور از وجود امام باقر(ع) برای ما روشن شده است.
وی با اشاره به پاسخ امام باقر(ع) به فضیل درباره زمان ظهور که فرمود: «آنها که وقت تعیین میکنند، دروغ میگویند»، افزود: البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانههای حتمی ظهور نمیشود؛ چرا که امام باقر(ع) در ذیل یک روایتی میفرماید: «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیَّةِ اَکْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَیْلَة»، بین ظهور مهدی(عج) و کشته شدن نفس زکیه، بیش از ۱۵ شب فاصله نیست».
آیتالله طبسی با بیان اینکه امام باقر(ع) به ساعت ظهور در روایت اشاره کرده است، خاطرنشان کرد: باقر آلمحمد(ص) میفرماید: «یظْهَرُ الْمَهْدِی بِمَکةَ عِنْدَ الْعِشاءِ مَعَهُ رایةُ رَسُولِ اللهِ(ص) وَقَمِیصُهُ وَسَیفُهُ وَعَلاماتٌ وَنُورٌ وَبیانٌ»، مهدی(عج) هنگام نماز عشا در مکه در حالی که پرچم رسول الله بر دست و پیراهن او را در بدن و شمشیر وی را با خود دارد، ظهور میکند و با او نشانهها و نورانیت و بیان ویژهای است.
وی با اشاره به اینکه امام باقر(ع) به محتوای سخنان امام مهدی(عج)، جمع شدن ۳۱۳ یار در مکه بدون هماهنگی و اطلاعرسانی، نخستین حکومتی که از بین میبرد و برخی از فتوحات حضرت حجت(عج) پرداخته کرده است، ادامه داد: «وَیَجِىءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً یَجْتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلى غَیْرِ میعادٍ»، به خدا سوگند! ۳۱۳ نفر یاران مهدى(عج) مىآیند که ۵۰ نفر از آنان زن هستند و بدون هیچگونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مىشوند»، همچنین امام(ع) فرمود: چون امام مهدی(عج) قیام کند، به مسجدالحرام میرود و پشت به کعبه میایستد و ۳۱۳ مرد نزد او حاضر میشوند و نخستین سخنی که به زبان جاری میکند، این آیه است: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»، نیز بر پایه روایات دیگر، حضرت در مسجد الحرام ضمن اعلام ظهور، خود را به جهانیان معرفی و همگان را به پیروی از خود و پذیرش دین الهی دعوت میکند.
نویسنده کتاب «معجم احادیث امام مهدی(عج)» همچنین با اشاره به نقش ایرانیان در زمان ظهور با توجه به روایت امام باقر(ع)، بیان داشت: حضرت محمدباقر(ع) در روایتی ضمن اشاره به پرچمهایی که از طرف ایران برای کمک امام زمان(عج) به سوی کوفه حرکت میکنند، فرمود: «تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْکُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ»، پرچم های سیاهی از ناحیه خراسان بیرون میآید و به جانب کوفه به حرکت در میآید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت میکنند.
داوطلبین مقطع راهنمایی حلقه صالحین مسجد فاطمیه با خلاصه نویسی این داستان صاحب 100 امتیاز میشوند
جناب على بن مهزيار فرمود: بيست بار با قصد اين كه شايد به خدمت حضرت صاحب الامر(علیه السلام) برسم، به حج مشرف شدم، اما در هـيـچ كـدام از سفرها موفق به این امر نشدم..
تا آن كه شبى در رختخواب خود خوابيده بودم، ناگاه صدايى شنيدم كه كسى مى گفت: اى پسر مهزيار، امسال به حج برو كه امام خود را خواهى ديد..
شادان از خواب بيدار شدم و بقيه ی شب را به عبادت سپرى كردم..
صـبـحـگاهان، چند نفر رفيق راه پيدا كردم و به اتفاق ايشان مهياى سفر شدم و پس از چندى به قـصـد حـج براه افتاديم..
در مسير خود وارد كوفه شديم..
جستجوى زيادى براى يافتن گمشده ام نـمـودم امـا خـبـرى نـشـد، لذا با جمع دوستان به عزم انجام حج خارج شديم و خود را به مدينه رسـانـديـم..
چـنـد روزى در مدينه بوديم..
باز من از حال صاحب الزمان(عله السلام) جويا شدم ولى مانند گـذشـتـه خـبـرى نيافتم و چشمم به جمال آن بزرگوار منور نگرديد..
مغموم و محزون شدم و تـرسـيـدم كـه آرزوى ديـدار آن حـضـرت بـه دلم بماند..
با همين حال به سوى مكه خارج شده و جستجوى بسيارى كردم اما آن جا هم اثرى به دست نيامد..
حج و عمره ام را ظرف يك هفته انجام دادم و تمام اوقات در پى ديدن مولايم بودم..
روزى مـتـفـكـرانـه در مسجد نشسته بودم، ناگاه در كعبه گشوده شد!
مردى لاغر كه با دوبرد(لباسى است) محرم بود، خارج گرديد و نشست..
دل من با ديدن او آرام شد و به نزدش رفتم..
ايشان براى احترام من، برخاست..
مرتبه ی ديگر او را در طواف ديدم..
گفت: اهل كجايى؟ گفتم: اهل عراق
گفت: كدام عراق؟ گفتم: اهواز
گفت: ابن خصيب را مى شناسى؟ گفتم: آرى
گـفـت: خدا او را رحمت كند، چقدر شبهايش را به تهجد و عبادت مى گذرانيد و عطايش زياد و اشك چشم او فراوان بود..
بعد گفت: ابن مهزيار را مى شناسى؟ گفتم: آرى؛ ابن مهزيار منم
گفت: حياك اللّه بالسلام يا اباالحسن(خداى تعالى تو را حفظ كند)
سپس با من مصافحه و معانقه نمود و فرمود: يا اباالحسن، كجاست آن امانتى كه ميان تو و حضرت ابو محمد(امام حسن عسكرى) بود؟
گفتم: موجود است و دست به جيب خود برده، انگشترى كه بر آن دو نام مقدس محمد و على(علیه السلام) نـقش شده بود، بيرون آوردم..
همين كه آن را خواند، آن قدر گريه كرد كه لباس احرامش از اشك چشمش تر شد و گفت: خدا تو را رحمت كند يا ابامحمد زيرا كه بهترين امت بودى..
پروردگارت تو را به امامت شرف داده و تاج علم و معرفت بر سرت نهاده بود، ما هم به سوى تو خواهيم آمد..
بعد از آن به من گفت: چه را مى خواهى و در طلب چه كسى هستى يا اباالحسن؟
گفتم: امام محجوب از عالم را
گفت: او محجوب از شما نيست، لكن اعمال بد شما او را پوشانيده است؛ برخيز به منزل خود برو و آمـاده باش..
وقتى كه ستاره جوزا غروب و ستاره هاى آسمان درخشان شد، آن جا من در انتظار تو، ميان ركن و مقام ايستاده ام..
ابـن مـهـزيـار مـى گـويد: با اين سخن روحم آرام شد و يقين كردم كه خداى تعالى به من تفضل فـرمـوده است، لذا به منزل رفته و منتظر وعده ملاقات بودم، تا آن كه وقت معين رسيد..
از منزل خارج و بر حيوان خود سوار شدم، ناگاه متوجه شدم آن شخص مرا صدا مى زند: يا اباالحسن بيا
به طرف او رفتم، سلام كرد و گفت: اى برادر، روانه شو! و خودش براه افتاد..
در مسير گاهى بيابان را طى مى كرد و گـاه از كـوه بالا مى رفت، بالاخره به كوه طائف رسيديم..
در آن جا گفت: يااباالحسن! پياده شو نماز شب بخوانيم..
پياده شديم و نماز شب و بعد هم نماز صبح را خوانديم..
بـاز گفت: روانه شو اى برادر
دوباره سوار شديم و راههاى پست و بلندى را طى نموديم تا آن كه بـه گـردنـه اى رسـيـديـم، از گردنه بالا رفتيم، در آن طرف بيابانى پهناور ديده مى شد..
چشم گشودم و خيمه اى از مو ديدم كه غرق نور است و نور آن تلالويى داشت..
آن مرد به من گفت: نگاه كن چه مى بينى؟
گفتم: خيمه اى از مو كه نورش تمام آسمان و صحرا را روشن كرده است..
گفت: منتهاى تمام آرزوها در آن خيمه است، چشم تو روشن باد..
وقـتـى از گردنه خارج شديم، گفت: پياده شو كه اين جا هر چموشى رام مى شود..
از مركب پياده شديم
گفت: مهار حيوان را رها كن
گفتم: آن را به چه كسى بسپارم؟
گفت: اين جا حرمى است كه داخل آن نمى شود، جز ولى خدا
مهار حيوان را رها كرديم و روانه شديم تا نزديك خيمه نورانى رسيديم
گفت: توقف كن تا اجازه بگيرم
داخل شد و بعد از زمانى كوتاه بيرون آمد و گفت: خوشا به حالت كه به تو اجازه دادند..
وارد خـيـمـه شـدم، ديـدم اربـاب عـالم هستی، محبوب عالميان، مولاى عزيزم، حضرت بقية اللّه الاعـظـم، امام زمان مهربانم روى نمدى نشسته اند..
نطع سرخى بر روى نمد قرار داشت و آن حضرت بر بالشى از پوست تكيه كرده بودند..
سلام كردم، بـهـتـر از سـلام من جواب دادند..
در آن جا چهره اى مشاهده كردم مثل ماه شب چهارده، پيشانى گـشـاده با ابروهاى باريك كشيده و به يكديگر رسيده، چشمهايش سياه و گشاده، بينى كشيده، گونه هاى هموار و بر نيامده، در نهايت حسن و جمال..
بر گونه راستش خالى بود مانند: قطره اى از مشك كه بر صفحه اى از نقره افتاده باشد، موى عنبر بوى سياهى داشت كه تا نزديك نرمه گوش آويـخـتـه و از پـيشانى نورانى اش نورى ساطع بود مانند: ستاره درخشان..
نه قدى بسيار بلند و نه كوتاه اما كمى متمايل به بلندى داشت..
آن حضرت را با نهايت سكينه و وقار و حياء و حسن و جمال زيارت كردم و ايشان احوال يـكايك شيعيان را از من پرسيدند..
عرض كردم: آنها در دولت بنى عباس در نهايت مشقت و ذلت و خوارى زندگى مى كنند..
فـرمـود: ان شـاءاللّه روزى خـواهد آمد كه شما مالك بنى عباس شويد و ايشان در دست شما ذليل گـردنـد..
بـعد فرمودند: پدرم از من عهد گرفته كه جز در جاهايى كه مخفى تر و دورتر از چشم مـردم اسـت، سـكـونـت نكنم، به خاطر اين كه از اذيت و آزار گمراهان در امان باشم تا زمانى كه خداى تعالى اجازه ی ظهور بفرمايند..
و به من فرموده است: فرزندم! خدا در شهرها و دسته هاى مختلف مخلوقاتش هميشه حجتى قرار داده است تا مردم از او پـيـروى كنند و حجت بر خلق تمام شود..
فرزندم! تو كسى هستى كه خداى تعالى او را براى اظهار حـق و مـحـو بـاطل و از بين بردن دشمنان دين و خاموش كردن چراغ گمراهان، ذخيره و آماده كـرده است..
پس در مكانهاى پنهان زمين، زندگى كن و از شهرهاى ظالمين فاصله بگير و از اين پـنـهان بودن وحشتى نداشته باش، زيرا كه دلهاى اهل طاعت به تو مايل است، مثل مرغانى كه به سـوى آشـيـانـه پـرواز مـى كنند و اين دسته كسانى هستند كه به ظاهر در دست مخالفان خوار و ذليل اند ولى در نزد خداى تعالى گرامى و عزيز هستند..
ايـنـان اهـل قـنـاعـت و متمسك به اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و تابع ايشان در احكام دين و شـريـعـت مـى بـاشـند..
با دشمنان طبق دليل و مدرك بحث مى كنند و حجت ها و خاصان درگاه خـدايند؛ يعنى در صبر و تحمل اذيت از مخالفان مذهب و ملت چنان هستند كه خداى تعالى، آنان را نمونه صبر و استقامت قرار داده است و همه ی اين سختيها را تحمل مى كنند..
فرزندم! بر تمامى مصايب و مشكلات صبر كن، تا آن كه خداى تعالى وسايل دولت تو را مهيا كند و پـرچـمـهاى زرد و سفيد را بين حطيم و زمزم بر سرت به اهتزار درآورد و فوج فوج از اهل اخـلاص و تـقـوى نـزد حـجرالاسود به سوى تو آيند و بيعت نمايند..
ايشان كسانى هستند كه پاك طينتند و به همين جهت قلبهاى مستعدى براى قبول دين دارند و براى رفع فتنه هاى گمراهان بـازوى قـوى دارنـد..
آن زمان است كه باغهاى ملت و دين بارور گردد و صبح حق درخشان شود..
خـداونـد بـه وسيله تو ظلم و طغيان را از روى زمين بر مى اندازد و امن و امان را در سراسر جهان ظـاهـر مى نمايد..
احكام دين در جاى خود پياده مى شوند و باران فتح و ظفر زمينهاى ملت را سبز و خرم مى سازد..
بعد فرمودند: آنچه را در اين مجلس ديدى بايد پنهان كنى و به غير اهل صدق و وفا و امانت اظهار ندارى..
ابـن مهزيار مى گويد: چند روزى در خدمت آن بزرگوار ماندم و مسائل و مشكلات خود را سؤال نمودم، آنگاه مرخص شدم تا به سوى اهل و خانواده ی خود برگردم..
در وقـت وداع، بيش از پنجاه هزار درهمى كه با خود داشتم، به عنوان هديه خدمت حضرت تقديم نموده و اصرار كردم كه ايشان قبول نمايند..
مـولاى مـهـربـان تـبـسـم نموده و فرمودند: اين مبلغ را كه مربوط به ما است در مسير برگشت استفاده كن و به طرف اهل و عيال خود برگرد، چون راه دورى در پيش دارى..
بعد هم آن حضرت بـراى مـن دعـاى بـسـيارى فرمودند و پس از آن خداحافظى كردم و به طرف شهر و ديار خود باز گشتم..

پاسخ به شبهه ای درباره قیام حضرت مهدی(عج) در قرآن/ نخستین سخنى که حضرت پس از قیام خود مى گوید 
آیت الله جعفر سبحانی، مرجع تقلید شیعیان به شبهه ای درباره قیام حضرت مهدی پاسخ داده است.
عده ای این سوال را مطرح می کنند که آیه «و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین»(1) چه ارتباطى به قیام حضرت مهدى دارد؟

ادامه در ادامه مطلب